-
[ بدون عنوان ]
12 آذر 1384 11:33
سلام دوستای گلم اگر بار گران بودیم و رفتیم از دست این بلاگ اسکای ... آدرس جدید وبلاگ من اســـــــی دالـــــــــتون
-
[ بدون عنوان ]
2 آذر 1384 10:58
مارو باش رو چه درختی اسممونو جا میذاریم مارو باش قسمی جز اوون دو چشم نا مسلمون که نداریم مارو باش به هوا داری تو شیشه ی میخونه رو باسنگ شکستیم نارفیق سنگ و شیشه اگه دشمن من و تو که موندگاریم ماروباش
-
[ بدون عنوان ]
28 مهر 1384 00:28
مانده تا برف زمین آب شود مانده تا بسته شود این همه نیلوفر وارونه چتر نا تمام است درخت زیربرف است تمنای شنا کردن کاغذ در باد ... مانده تا سینی ما پر شود از صحبت سنبوسه و عید در هوایی که نه افزایش یک ساقه طنینی دارد ... پس چه باید بکنم من که در لخت ترین موسم بی چهچه سال تشنه زمزمه ام ...
-
[ بدون عنوان ]
13 مهر 1384 00:37
دهان دختر زیبا تهی زدندان است که هر شکسته دندان بهای یک نان است هیچ کس فکر نکرد که در آبادی ویران شده دیگر نان نیست و همه مردم شهر بانگ برداشته اند که چرا سیمان نیست وکسی فکر نکرد که چرا ایمان نیست و زمانی شده است که به غیر از انسان هیچ چیز ارزان نیست
-
[ بدون عنوان ]
11 مهر 1384 13:40
زندگی رسم خوشایندیست زندگی بال و پری دارد ..... دوستایی مثل احسان به اندازه انگشتای یک دست هم پیدا نمیشه چند روز پیش احسان روزای سختی رو داشت که من نتونستم کنارش باشم اون .... اون پدر بزرگش به رحمت حق رفته از همتوم میخوام براشون دعا کنین اینم لوگو احسان که واسه من همیشه شاد بوده
-
[ بدون عنوان ]
31 شهریور 1384 03:03
مژده !!!! مژده میخواین طالعتونو ببینین پس کلیک کن مردای متولدین شهریور بیان تو خانومای متولدین شهریور بفرماین
-
[ بدون عنوان ]
31 شهریور 1384 02:33
سلام دوستای عزیز این شعر از زنده یاد پناهی و برای دوستادارای پناهی هستش اگه دوستش دارین نظر بدین بقـــــــــــا ده دقیقه سکوت به احترام دوستان و نیاکانم غژ و غژ گهواره های کهنه و جرینگ جرینگ زنگوله ها دوست خوب من وقتی مادری بمیرد قسمتی از فرزندانش را با خود زیر گل خواهد برد ما باید مادرانمان را دوست بداریم وقتی اخم می...
-
سکوت مرگبار
28 شهریور 1384 17:07
نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت ولی بسیار مشتاقم گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازی گوش و او یکریز و پی در پی دم گرم خودش را در گلویم سخت بفشارد و خواب خفته گان خفته را آشفته سازد بدین سان بشکند دایم سکوت مرگبارم را...
-
[ بدون عنوان ]
25 شهریور 1384 23:09
به نـــــام حق به نام آنکه دوستی را آفرید ؛ عشق را ؛ رنگ را . . . به نام آنکه کلمه را آفرید . و کلمه چه کوچک شد آن زمان که می خواستم از او بگویم. که هرچه بود ؛ پیش از هر کلامی ؛ خودش گفته بود. (سهراب سپهری ) عشق چیزی است که بیشتر از هر چیز داشتنش را دوست داریم و بیشتر از هر چیزی دادنش را دوست داریم و هیچ کس درنمیابد...
-
[ بدون عنوان ]
20 شهریور 1384 22:17
مات و مبهوت گفته بودی که : «چرا محو تماشای منی» و آنچنان مات که یک دم مژه بر هم نزنی! مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی! فریدون مشیری باتشکر از دوستای گلم سعید و شهیاد
-
[ بدون عنوان ]
14 شهریور 1384 22:31
… تو از کدامین گوهری که اگرهزاران هزار سایه های شگفت خود را در قومی آویزند و این چگونه تواند بود که هر سایه ای را صورتی و هر صورتی را طرزی و طرازی دیگر می بینم و تو تنها یک ذات … و تو تنها یک چیز اگر آدنیس را وصف کرده اند خطی از جمال تو خوانده اند و اگر هلن را که مجموعه زیبایی است به تمام و کمال ستوده اند شبهی نا تمام...
-
[ بدون عنوان ]
12 شهریور 1384 12:15
عکس از وبلاگ رفوزه عید مبعث بر تمامی مسلمانان جهان مبارکباد
-
[ بدون عنوان ]
3 شهریور 1384 13:59
سلام دوستای گلم امیدوارم همواره موفق باشین این عکس تقدیم به همه هنر دوستان نظر فراموش نشه
-
[ بدون عنوان ]
29 مرداد 1384 10:48
روز پدر بر همه پدران مبارک!!! جون بابات نظر بده
-
زندگی
25 مرداد 1384 11:51
زندگی رسم خوشایندی است … زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ . زندگی پرشی دارد اندازه عشق . زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود . زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد . زندگی جذبه ی دستی است که می چیند زندگی زندگی سوت قطاری است که در خواب پلی می پیچد . زندگی گل به توان ابدیت . زندگی ضرب زمین در ضربان...
-
پناهی
4 مرداد 1384 16:26
زنده یاد پنــــــــــــاهی آن مرغابی در مه گم شد ... و رسالت من این خواهد بود تا دو استکان چای داغ را از میان دویست جنگ خونین به سلامت بگذرانم تا در شبی بارانی آنها را با خدای خویش چشم در چشم هم نوش کنیم وا رفته ز کنار سنگ با ه م دمان دائمیم بوته های ارغوان و وزوز مگس چون گرگ شل که به بوی هزار پرسه آلوده است جفتم...
-
هو داریوش
31 تیر 1384 22:22
آنها که به سر در طلب کعبه دویدند چون عاقبت الامر به مقصور رسیدند رفتند رفتند که بینند در آن خانه خدا را بسیار بجستند خدا را ندیدند چون معتکف خانه شدند از سر تکلیف ناگاه خطابی هم از آن خانه شنیدند که خانه پرستان چه پرستید گل و سنگ آن خانه پرستید که پاکان طلبیدند ماییم که گه نهان و گه پیداییم گه مومن و گه یهود و گه...
-
[ بدون عنوان ]
29 تیر 1384 23:10
سلام عزیزان امیدوارم از مشاهده وبلاگ خوشتون امده باشه اگه نظر بدین ممنون میشم
-
LOVE
24 تیر 1384 05:29
به این می گن عشق ژاپنی!!! به این می گن عشق ژاپنی!!! می گی نه به گو آره
-
(نیچر)
23 تیر 1384 03:26
!وسعت دنیای هر کس به اندازه وسعت اندیشه های اوست!
-
خیال خوشی
12 تیر 1384 13:25
کیست که بتواند آتش بر کف دست نهد و با یاد کوهها پر برف قفقاز خود را سرگرم سازد یا تیغ تیزگرسنگی را با یاد سفره های رنگارنگ کند کند؟ یا برهنه در برف دیماه فروغلتد وبه آفتاب تموز بیاندیشد؟ نه... هیچ کس! هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره ای تاب نیاورداز آن که خیال خوبیها درمان بدیها نیست بلکه صد چندان بر زشتی آنها می...
-
سیزده نکته برای زندگی
12 تیر 1384 12:34
یک – دوستت دارم نه بخاطرشخصیت تو بلکه به خاطر شخصیتی که درحال با تو بودن پیدا می کنم. دو – هیچ کس لیاقت اشکهای تو را ندارد کشی که چنین ارزشی دارد باعث ریختن اشکهی تونمی شود. سه – اگر کسی تورا آنطور که می خواهی دوست ندارد به این معنی نیست که تو را با تمام وجودش دوست ندارد. چهار – دوست واقعی کسی است که دست تورا بگیرد...
-
تولدت مبارک اسی دالتون
10 تیر 1384 21:24
با تشکر از همه رفیقای با معرفت ... خصوصا آقا احسان